{{خاطرات جهنمی پارت 4}}
خب چهارشنبه با دو نفر که خیلی ازشون بدم میاد رفتیم اتاق مشاوره مدرسه که صحبت کنیم هرچی اخلاقی که نداشتم رو چسبوندن بهم که خیلی حالم رو بد کرد تازه یکیشون گفت اگر سو.ا{یکی از بچه های اکیپش که نمیتونم اسمش رو ببرم} اگر باهات حرف میزنه از روی دل سوزیه که خیلی بهم ریختم جوری که وقتی مشاوره تموم شد با یاسمین ولی زاده رفیتم پایین و شروع کردم به گریه کردن دل داریم داد و باهام صحبت کرد که خیلی حالم رو بهتر کرد خوشحالم که توی زندگیمه....
حالم کمی بهتر شد رفتیم سر کلاس دهنمون سرویس شد سر زنگ اخر {نکته دیروز که چهارشنبه بود طیبه نیومده بود } س.ا برداشته بود کل کلاس رو با ماژیک وایت برد اهنگ Only Love Can hurt like this فقط عشق میتونه اینجوری درد کنه پر کرده بود که نمیرفت {خودتون بگیرید دیگه که چقدر باید سخت باشه که ببریش} بعد این م.ا همون کسی که ازش بدم میاد و با اون یکی رفتیم اتاق مشاوره رفت لومون داد ببینین چقدر یه ادم میتونه عوضی و ادم فروش باشه واقعا درک نمیکنم مثلا سیزده سالشه حدقل از سنش خجالت میکشید {بسه دیگه تا غیب نشده}هیچی خلاصه انقدر خندیدم تازه دهنمون صاف شد تا بره س.ا فقط بدتر گند میزد اخرش جدی نصف دیوار کنده شد🤣🤣معلم هنرمون هم داشت کم کم عصبی میشد 😂 خب این تا اینجا بعد از اون هم که مائده رفت برای همین تونستیم سه نفری عقب بشینیم که سرویسمون نیومد کار داشت سگ برینه به قبرش کم مونده بود گرما زده شم🤐 که یه اومول دیگه جاش اوردن 😂 اقا ر.ه گفته دیگه ازش اسم نبرم ولی منظورم همونیه که تایپ شخصیتیش Istpبگیرید دیگه خلاصه ر.ه خونشون رو عوض کرده بعد من دیگه درست ادرش خونم رو بلد نیستم {از اول هم بلد نبودم😂} بعد ما کل غرب رو دور زدیم اخرش مجبود شدم زنگ بزنم بابام تا ادرس بده که یارو گفت بچه های ابتدایی انقدر خوب ادرس میدادن😂😂 خلاصه که پاره شدم........
حالم کمی بهتر شد رفتیم سر کلاس دهنمون سرویس شد سر زنگ اخر {نکته دیروز که چهارشنبه بود طیبه نیومده بود } س.ا برداشته بود کل کلاس رو با ماژیک وایت برد اهنگ Only Love Can hurt like this فقط عشق میتونه اینجوری درد کنه پر کرده بود که نمیرفت {خودتون بگیرید دیگه که چقدر باید سخت باشه که ببریش} بعد این م.ا همون کسی که ازش بدم میاد و با اون یکی رفتیم اتاق مشاوره رفت لومون داد ببینین چقدر یه ادم میتونه عوضی و ادم فروش باشه واقعا درک نمیکنم مثلا سیزده سالشه حدقل از سنش خجالت میکشید {بسه دیگه تا غیب نشده}هیچی خلاصه انقدر خندیدم تازه دهنمون صاف شد تا بره س.ا فقط بدتر گند میزد اخرش جدی نصف دیوار کنده شد🤣🤣معلم هنرمون هم داشت کم کم عصبی میشد 😂 خب این تا اینجا بعد از اون هم که مائده رفت برای همین تونستیم سه نفری عقب بشینیم که سرویسمون نیومد کار داشت سگ برینه به قبرش کم مونده بود گرما زده شم🤐 که یه اومول دیگه جاش اوردن 😂 اقا ر.ه گفته دیگه ازش اسم نبرم ولی منظورم همونیه که تایپ شخصیتیش Istpبگیرید دیگه خلاصه ر.ه خونشون رو عوض کرده بعد من دیگه درست ادرش خونم رو بلد نیستم {از اول هم بلد نبودم😂} بعد ما کل غرب رو دور زدیم اخرش مجبود شدم زنگ بزنم بابام تا ادرس بده که یارو گفت بچه های ابتدایی انقدر خوب ادرس میدادن😂😂 خلاصه که پاره شدم........
۶.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.